پرهام نازنینم فرشته زندگیمونپرهام نازنینم فرشته زندگیمون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

پرهام عادلی

واکسن 18 ماهگی

بالاخره 18 ماهه  شدی و با یه هفته تاخیر واکسنت رو زدیم چون ماشالله  تو واکسن های قبلیت یه کوچولو تب داشتی که خیلی هم جدی نبود خیلی نگران این یکی واکسنت نبودم صبح رفتیم مرکز بهداشت تا نی نی ها رو دیدی رفتی یکی یکی پیششون و لبخند میزدی و با انگشتت نشونشون میدادی و نی نی صداشون می کردی ذوق کرده بودی خبر نداشتی چه بلایی قراره سرت بیاد که نوبت تو شد و از دست راست و پای چپت واکسنت رو زدن. گریه کردی ولی یکی دو دیقه بعد آروم شدی و راه رفتی انگار نه انگار، ولی بعد از ظهر درد پات و بغل و ناز کشی مامان شروع شد جوووونم بمیرم برات خوشگل مامان. عصر یه کوچولو شبه تب داشتی که با چند قطره استامینوفن برطرف شد ولی پسر کوچولوی شیطون و فعال من دیگه ...
3 بهمن 1393

اولین قدمها و اولین کلمات و شیطونی های پرهام

قبلنا سابقه چند قدم رو داشتی ولی شروع راه رفتنت 31شهریور بود من بیرون بودم برگشتم. ماماما گفت که راه افتادی چقددددر بانمک بودی اولین روزها مثل ربات راه میرفتی دستهات مستقیم جلو بود تا افتادنی چیزیت نشه. من که فکر میکنم راه رفتن یکی از مهمترین نقطه های عطف زندگی کودکه. اون موقع است که فکر میکنی نی نی ات دیگه حسابی بزرگ شده. از وقتی راه میری دیگه سرعت شیطونی هات و به هم زدن خونه شتاب گرفته فقط چند دیقه کافیه که یه خونه مرتب رو شدید به هم بریزی کابینت آشپزخونه و قابلمه ها و قاشق ها و  درایورا و..... بالا رفتن از میز و مبل و صندلی فعلا بزرگترین سرگرمیت هستند. یادم نیست کی اولین کلمه ات رو گفتی و چی بود ولی تقریبا همزمان با راه ر...
2 بهمن 1393
1